دوشنبه ۱۳۹۸/۰۸/۱۳

مجسمه ساز زبردست قزوینی از همه احوال هنرش می‌گوید

مجسمه؛ مرحم زخم‌های شهر

اگر گذرتان به موزه مردم شناسی حمام قجر افتاده‌باشد، حتما هنر دست اصیل و ارزشمند خالق مجسمه‌های موزه،در نگاه‌تان متفاوت آمده و نظرتان را جلب کرده‌است. مجسمه‌هایی که آنقدر با جزییات طبیعی ساخته شده‌اند که گویی با شما سخن می‌گویند. خالق این آثار فاخر مجسمه ساز زبردست قزوینی، محمد بهرامی است. او متولد 1350 در قزوین است و در سال 1371 جزو اولین دانشجویان رشته مجسمه سازی دانشکده هنرهای زیبا بوده‌است. سپس در رشته پژوهش هنر در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه هنر تهران ادامه می‌دهد و از سال 1380 به بعد در این دانشکده‌ها و دانشگاه آزاد تدریس می‌کند. این هنرمند فرهیخته عضو پیوسته انجمن هنرمندان مجسمه ساز ایران، عضو هیئت علمی کمسیون برنامه‌ریزی رشته مجسمه‌سازی وزارت آموزش و‌پرورش است و تاکنون در جشنواره‌های داخلی و خارجی بسیاری حضور داشته و همچنین مجسمه‌های بسیاری را در شهرهای مختلف ایران طراحی و اجرا کرده‌است.

 چه شد که به سمت این هنر آمدید؟

نوجوان که بودم بیشتر اوقات سرگرمی‌ام را مشغول نقاشی و خوشنویسی بودم. خوشبختانه برخلاف بسیاری از خانواده‌ها هنگام انتخاب رشته کاری و شغلی هنری با مخالفت خانواده روبرو نشدم. ترجیح می‌دادم که در یکی از رشته‌های نقاشی، گرافیک یا مجسمه سازی تحصیل کنم؛ اما در ادامه علاقه‌ام به مجسمه سازی و دنیای گسترده آن زیاد شد.

از آن روز که به شکل جدی این هنر را به عنوان شغل انتخاب کردید تا به امروز بر سر راهتان موانعی وجود داشته که شما را خسته کرده باشد؟

موانع موجود بر سر راه این هنر گذشته از سبقه‌ی تاریخی آن به فرهنگ و فولکلور جامعه هم مرتبط است. به‌طور کلی هنرهای تجسمی و به ویژه مجسمه‌سازی در فرهنگ عامه ما به دلایل مختلف با اقبال کمتری مواجه بوده‌است؛اما این هنر در کنار معماری به واقع پایه و رکن تاریخ و سند میراث فرهنگی بوده‌است.امروز هم در معماری، شهرسازی  و حتی زندگی روزمره، جایگاه واقعی این هنر به درستی ترسیم نشده‌است.

 

چه دیدگاهی نسبت به این رشته در دانشگاه دارید؟ آیا تحصیل این رشته در دانشگاه ضرورت دارد؟

در دانشگاه جامعیتی از فرم و محتوا در این هنر آموزش داده می‌شود. کلاس‌ها به صورت مباحثه، تمرین و تعامل برگزار می‌شود. تعدد اساتید و نگرش‌های متنوع آن‌ها  سبب می‌شود که آثار هیچ یک از دانشجویان شبیه به هم نشود و هر کدام سبک شخصی خود را دنبال کنند. با این حال تحصیل در دانشگاه دلیل بر هنرمند بودن نیست؛ بلکه فعالیت مستمر تمرین ومطالعه مداوم  در کنار آموزش دانشگاه می‌تواند به رشد و خلاقیت هنرمند بینجامد.

 

شما متولد قزوین هستید؛ اما آثار چندانی در این شهر از شما وجود ندارد.

به لطف خدا و اعتماد شهرداری‌های شهرهای مختلف، چند مجسمه شهری را در شهرهای تهران، مشهد، شیراز، اصفهان و قزوین اجرا کرده‌ام که صرف نظر از مشکلات خاص کار در شهرستان، تجربه‌های گرانبهایی مثل مردم شناسی برایم فراهم کرد. در قزوین هم با توجه به پس زمینه فرهنگی آن دلم می‌خواهد آثار ماندگاری طراحی و اجرا کنم که متاسفانه تاکنون نتیجه‌ای در بر نداشته و امیدی هم به حصول آن متصور نیست.

 

وضعیت این هنر را در قزوین چگونه می‌بینید، اصلا به این هنر توجه شده‌است؟

قزوین با سابقه نسبتا غنی در فرهنگ و هنر در طول قرون گذشته متاسفانه در حال حاضر چندان جایگاه مورد استناد و محکمی ندارد. گذشته از استثناها، روند رو به رشد و متکثر در هنر تجسمی قزوین دیده نمی‌شود. چنانچه مکررا به ضرورت ایجاد دانشگاه هنر تاکید شده، اما با تاکید چندین باره، تاسیس این دانشگاه در شهر تاریخی قزوین ضرورت دارد. در اهمیت این دانشگاه همین بس که تردد اساتید و هنرمندان طراز اول کشور وبه تبع آن تحقیقات و پژوهش‌ها  و پروژه‌های هنری در قزوین می‌تواند روح تازه در فرهنگ و هنر این شهر بدمد و در زمینه‌های هنری مختلف فرصت‌های خوبی برای شهر ایجاد کند که متاسفانه این نیاز اساسی  را مسئولان ذیربط احساس نکرده‌اند.

 

فکر می‌کنید کسانی که به مجسمه سازی علاقه دارند چه مسیری را می‌توانند طی کنند؟

برای علاقه‌مندان به این رشته مثل هر شغل و هنر دیگری آموزش و فراگیری اصول،تکنیک و زبان مجسمه سازی لازم است. گذراندن دوره آموزش چه در دانشگاه و چه در آموزشگاه‌های آزاد زیر نظر اساتید حرفه‌ای باعث رشد و پیشرفت هنرآموز می‌شود. در کنار آن بسیار دیدن، شنیدن و خواندن مطالب و مباحث از ضروریات اجتناب ناپذیر است. در قزوین در حال حاضر فضای حرفه‌ای برای یادگیری مجسمه سازی وجود ندارد و اگر هنرمندانی در این رشته مشغول به فعالیت هستند، در کارگاه شخصی شان کار می کنند.

 

مجسمه سازی شهری چه نقشی در مدیریت شهری ایفا می‌کند؟

مجسمه شهری در ایران، پدیده‌ای مدرن و حاصل شهرسازی نوین است. شهرسازی ماشین محور باعث ایجاد فلکه و خیابان‌هایی شده که فضاهای خالی و بی‌هویت باقی گذاشته‌است. برای همین، مجسمه‌ها و المان‌های شهری، نقش ترمیم کنندگی این آسیب‌ها را برعهده گرفت. ایجاد حس تعلق،خاطر،پیام،تغزل،شعر،شعار، حماسه و... همراه با زیبایی بصری و معنایی و منظر متنوع شهری برعهده هنر شهری است. مجسمه شهری می‌تواند تاریخ یک ملت را یادآوری کند. در شلوغی، ترافیک،تنش‌ها و روزمرگی‌ها نقش بازدم و تنفس محسوب شود. خشونت‌های بصری یک شهر را تلطیف کند و در ازدحام پرتنش عصر مدرن همچون شاخه گلی زیبا به شهروندان هدیه شود.

 

کدام یک از آثارتان را بیشتر از بقیه دوست دارید؟

بنا به قول بزرگی،من هنوز بهترین کارم را نساخته‌ام و امیدوارم که در آینده بتوانم کارهای ارزنده‌تر انجام دهم؛ اما از آثاری که تاکنون خلق کرده‌ام، یادمان شهدای وزارت ارشاد، المان غدیر اصفهان و المان "رها شو" در تهران را بیشتر دوست دارم. در آثار فیگوراتیو هم مجموعه مجسمه‌های موزه مردم شناسی حمام قجر قزوین و تندیس استاد کیارستمی در موزه مشاهیر تهران زمان و انرژی بیشتری برده‌است.

 

 

مجسمه سازی برای شما چه تجربه فوق العاده‌ای داشته‌است؟

هنر در هر شاخه و گونه‌اش دارای جذابیت‌هایی است که بیشتر ذائقه‌ها و روحیات را مجذوب خود می‌سازد. در این میان هنرمند است که با عشق،علاقه،تمرین و کوشش مستمر می‌تواند به خلق یک اثر هنری نایل شود و در این مکاشفه لذت هم ببرد.  این لذت کاملا شخصی و به میزان حساسیت روحیه و درک و فهم و ارتباط هنرمند با اثر هنری مرتبط است. برای من هم مراتب شکل گیری یک مجسمه از مرحله ایده تا اجرا توام با مشقات و رنج‌های روند کار، لذت بخش و جذاب بوده‌است.

تصاویر مرتبط