شنبه ۱۴۰۰/۰۴/۱۲

گفت‌وگو با محمد افلاک نقاش و انیماتور؛

قزوین شهری کوچک با هنرمندانی بزرگ است

بهمن‌ماه ۹۹ جشنواره فجر پُر ثمری را برای هنرمندان قزوینی رقم زد. هنرمندان در چندین رشته موفق به کسب جوایز برتر شدند؛ ولی با سکوت رسانه‌ای نام بسیاری از آنها مهجور ماند، قزوین چنین است، همین‌قدر نامهربان با فرزندانش، فزرندانی که در هر اقلیمی دیگر ارج می بینند و بر صدر می‌نشینند. محمد افلاک هنرمند نقاش، انیماتور و کاریکاتوریست قزوینی از جمله این هنرمندان محسوب می‌شود که نبوغ پرورش‌یافته‌اش تحسین‌برانگیز است، شخصیت بسیار متینی دارد. نوجوست و دغدغه‌هایش انسانی و ارزنده. این هنرمند۳۵ سالة قزوینی زندگی هنری پُرفراز و نشیبی را تجربه کرده است. سال‌ها دست به قلم نبرده که برای از دست دادن آن فرصت‌ها هنوز هم افسوس می‌خورد. از اوایل کودکی به نقاشی و نجاری بسیار علاقه مند شده. سرآغاز کارش با آموزش‌های پدرش رقم می‌خورد که نقاش قابلی است و آثارش را به پدر نشان می‌دهد؛ چه نقاشی و چه کار با چوب. در 7 سالگی مادر با توجه به علاقه‌اش به نقاشی، در کلاس‌های استاد چیت¬سازها ثبت نامش می‌کند. این دوره تابستانه نقاشی را می‌گذراند. این راه تداوم می‌یابد و افلاک، جایزه ویژه کاریکاتور نخستین جشنواره هنری قلب تهران، رتبه اول نقاشی در سیزدهمین جشنواره هنرهای تجسمی جوانان کشور، رتبه اول کاریکاتور چهاردهمین جشنواره هنرهای تجسمی جوانان کشورهای اسلامی منطقه، رتبه اول کاریکاتور دومین جشنواره هنری ایران خودرو، رتبه اول چهارمین دوره و رتبه دوم سومین دوره جشنواره ملی کاریکاتور شهر من+ اراک را از آن خود می‌کند. او همچنین در این مسیر برگزیده نخست اولین جشنواره بین المللی کارتون گاز البرز، برگزیده اولین جشنواره ملی کارتون وکاریکاتور کتاب ـ کاریکتاب، منتخب نمایشگاه نهمین و دهمین جشنواره بین المللی هنرهای تجسمی فجر و برگزیده نخست پنجمین جشنواره هنر مقاومت می‌شود و رتبه دوم هفتمین جشنواره هنر جوان، تقدیر ویژه هیات داوران و اولین جایزه سال استیکر ایران ـ آیگپ را به دست می‌آورد. کیفیت کارهای محمد افلاک نشان از استعداد و پویایی وی دارد. مسیری را که طی کرده در گفت‌وگویی پی گرفتیم.

 

از هفت سالگی آموزش نقاشی را شروع کردید بعد هم این آموزش‌ها ادامه یافت؟

مدت‌ها گذشت تا اینکه به همت مادرم در کلاس‌های استاد مجید حمیدی ثبت نام کردم و حدود 4 سال را پیش ایشان به کسب هنر پرداختم. آموخته‌های استاد حمیدی نقش بسزایی در توانایی طراحی‌ام داشت که تا به امروز از آنها بهره می‌برم. بعد از آن دوره وارد هنرستان میرعماد قزوینی شدم و در محضر استادان بزرگوارم مرحوم سعید سعیدنیا و استاد بهروز مقدم و حبیب اله ملاحسنی شاگردی کردم. البته علاوه بر شاگردی دوستی‌ام با استاد سعید نیا بعد از هنرستان و حتی در دانشگاه نیز ادامه پیدا کرد و لحظه‌ای نبود که از ایشان نکته تازه‌ای در ارتباط با جهان هنر نیاموزم و به حق که دانش بالایی داشتند، روحشان شاد.

 

بعد آموخته‌هایتان را در مسابقات هنری محک می‌زدید؟

 از همان دوران نوجوانی شرکت در مسابقات را به همت خواهر کوچکم که بزرگ‌ترین مشوقم در آن دوره بودند شروع کردم. در مقطع کاردانی رشته گرافیک وارد دانشگاه آزاد قزوین شدم. سرخوردگی‌هایی که بعدا برایتان تعریف خواهم کرد باعث شدند که مدتی دست به قلم نبرم. بعد از یک وقفه چندساله و اتمام دوران سربازی، ازدواج و مهاجرت از قزوین، به پیشنهاد همسرم همه چیز را از نو شروع کردم و در مقطع کارشناسی کارگردانی انیمیشن در تهران فارغ التحصیل شدم. بعد از 8 سال همه چیز را دوباره شروع کردم. شرکت در مسابقات و جشنواره، تولید انیمیشن، بازی کامپیوتری، نقاشی و ...

  پس مهاجرت باعث تغییرات زیادی شد،‌ چطور ادامه دادید؟

در ابتدا کارهایم در حوزه هنرهای تجسمی، گرافیک، تصویرسازی کتاب کودک و ... بود. بماند که در هر جایی که می‌توانستم اثری از انیمیشن پیدا کنم وارد می‌شدم و کلی برای تولید تلاش می‌کردم. بعد از دوره کاردانی به صورت حرفه‌ای کارم را به عنوان طراح سری نشریات همشهری جوان، سرزمین من و ... و از طریق دورکاری با تهران شروع کردم؛ ولی از آنجا که گرایش اصلی‌ام  سینما و انیمیشن بود، کم‌کم وارد صنعت بازی‌سازی شدم و کارگردانی انیمیشن و همکاری با مراکز مختلف ساخت انیمیشن را شروع کردم. در حال حاضر در یکی از استودیوهای تهران مشغول تولید انیمیشن هستم.

  محیط فرهنگی و هنری قزوین چقدر توانست در رشد و بالندگی تان نقش داشته باشد؟

در واقع قزوین در زمینه هنرهای تجسمی استادان بسیار درجه یکی داشته و دارد و همان‌طور که قبلا عرض کردم از هنرشان بی‌نصیب نماندم. اما در ارتباط با کاریکاتور، کارتون و انیمیشن باید اشاره کنم که از ابتدای دوران هنرستان در بسیاری از مراکز قزوین به دنبال ساخت انیمیشن و طراحی کاریکاتور بودم از جمله اداره ارشاد و سینمای جوان قزوین، کانون پرورش فکری، حوزه هنری و در آخرین قدم هم با مرکز انیمیشن صدا‌ ‌وسیما همکاری کردم که بعد از مدتی منحل شد. در مجموع تمام سعی و تلاشم برای شکوفایی هنر انیمیشن در شهرم متمرکز بود. در آن دوره این هنر در قزوین خیلی ناشناخته بود و خیلی از مسئولان درک درستی از آن نداشتند و شاید همین محدودیت‌ها به نوعی باعث می‌شد که بیشتر تلاش و کنجکاوی کنم. البته ناگفته نماند که جناب آقای نصیری شهرکی مدیریت وقت حوزه هنری آن دوره واقعا به انیمیشن قزوین کمک‌های بسزایی کردند که جا دارد همین‌جا از لطفشان سپاسگزاری کنم ...

برای خلق اثر هنری چقدر آموزش اهمیت داشته .آیا قزوین برای بالندگی فرزندانش کافی است یا همه ناگزیرند ترک وطن کنند و رشد هنری را در پایتخت جست‌وجو کنند؟.

آموزش و تحقیق اولین قسمت از خلق یک اثر هنری است که اگر از ابتدا پایه‌هایش درست چیده نشود در واقع اصلا اثر درخور توجه‌ای پدید نمی‌آید. در مورد قسمت دوم سوال هم در ابتدا باید بگویم قزوین شهری کوچک با هنرمندانی بزرگ است، ذات  کوچه و خیابان‌های این شهر هنرمندپرور است؛ اما در مورد کافی‌بودن آن متاسفانه باید بگویم که بله برای برخی رشته‌ها واقعا جای پیشرفت نیست. حداقل تا 10 سال پیش که این‌طور بود الان را نمی‌دانم. اما در کل این موضوع را نمی توان فقط به شهر قزوین نسبت داد، همه شهرهای ایران دچار این مشکل هستند، آفت کمبود امکانات و مهاجرت. در واقع چه کسی دوست دارد شهری را که در آن بزرگ شده و تمام احوالات حسی و هنریش را از آنجا به دست آورده رها کند و به سختی مهاجرت تن دهد و باز متاسفانه تمامی امکانات در پایتخت جمع شده و مسلما تمامی استودیوها و دفاتربزرگ در تهران متمرکزند و در رشته تخصصی من در نهایت و بر خلاف خواسته قلبی باید برای پیشرفت به تهران مهاجرت کنید. البته جدیدا شنیده ام که کارهایی در حال انجام است؛ اما چقدر دوام داشته باشد مشخص نیست.

 

کاراکترهای شما دارای شخصیت هستند و کاملا امضای شما پای آنهاست. چطور به این شیوه رسیدید؟

البته این نظر لطف شماست. دائما در حال تحقیق هستم و سعی می‌کنم که آثار هنرمندان برجسته دنیا را ببینم، یاد بگیرم و تمرین کنم، اما در نهایت تلاشم را می‌کنم که آثارم مسیر خودشان را بروند و تا جایی که بتوانم سعی می‌کنم شبیه به آثار فرد دیگری نباشند. در ابتدا شروع به ایده‌یابی می‌کنم و بعد از مدتی کلیت اثری که مدنظرم هست در ذهنم نقش می‌بندد برای اجرا هم بعد از تحقیقی که گفتم شروع به اتود زدن می‌کنم و کار را از زوایای مختلف نگاه و بعد از انتخاب تکنیک کار به پایان رسیده. هیچ‌وقت این‌گونه نیست که بی‌گدار به آب بزنم، چون سعی‌ام بر این است که اثر متمایزی خلق کنم. به نظرم حتی اگر شما موضوعات کلیشه‌ای هم انتخاب کنید؛ ولی نوع نگاهتان را نسبت به بیان آن موضوع تغییر دهید می‌توانید کاری متمایز خلق کنید.

  آخرین جایز‌ای که کسب کردید در جشنواره فجر سال 99 بود. در مورد اثرتان توضیح دهید.

این اثر از مجموعه دست‌های آلوده کشیده شده است که با محوریت غالب دست های پلیدی که در پس پرده وقایع اقتصادی، فرهنگی و ... جامعه، به کارشکنی و جذب منافع شخصی به شکل کلان دخالت دارند و شرایط غم انگیزی را رقم می‌زنند. در ارتباط با ایده این اثر باید توضیح بدهم که یک روز در خیابان پسر بچه کاری را دیدم که تا کمر در یکی از سطل‌های زباله سطح شهر خم شده بود و این‌طور به نظرم رسید که  این سطل محل زندگی اوست، با خودم فکر کردم چه کسانی همچنین بازی کثیفی را با این کودک به راه انداخته‌اند، که در اثر هم شاهد آن هستیم. تکنیک اثر هم دیجیتال است.

در حال حاضر روی چه پروژه‌ای کار می‌کنید و برنامه آینده‌تان چیست؟

 در حال پیش تولید یک سریال انیمیشنی در یکی از استودیوهای تهران هستم و در نهایت امیدوارم بتوانم روزی یک فیلم درخور توجه در حوزه کودک‌و‌نوجوان ایران بسازم.

تصاویر مرتبط